جدول جو
جدول جو

معنی ساده عذار - جستجوی لغت در جدول جو

ساده عذار
زیبا، ساده رخ، ساده روی
تصویری از ساده عذار
تصویر ساده عذار
فرهنگ فارسی عمید
ساده عذار
(دَ / دِ عِ)
کنایه از جوان بیریش. (بهار عجم) (آنندراج). ساده رخ. ساده روی. ساده زنخ. ساده زنخدان. ساده شکر:
آئینه ز نقش ساده باید
کان ساده عذار رخ نماید.
شیخ ابوالفضل فیاضی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ساده عذار
جوان بی ریش ساده رخ ساده زنخ
تصویری از ساده عذار
تصویر ساده عذار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لاله عذار
تصویر لاله عذار
زیباروی، لاله رخ، برای مثال طرف چمن و هوای بستان / بی لاله عذار خوش نباشد (حافظ - ۳۳۴)
فرهنگ فارسی عمید
(لَ / لِ عِ)
لاله رخ. لاله رخسار. که روئی چون لاله زیبا دارد:
طرف چمن و هوای بستان
بی لاله عذار خوش نباشد.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
آنکه کار سادگان و ساده رویان دارد. بیریش. مأبون. تاز:
ساده زنخدان بدم و ساده کار
ساده نمک بودم و ساده شکر.
سوزنی.
، یک نوع از زرگری. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
ماه سیما. ماه طلعت. ماهرو. ماه چهر:
آمد آن مشکبوی مشکین موی
آمد آن خوبروی ماه عذار.
فرخی.
جسم مرا خاک کنی، خاک مرا پاک کنی
باز مرا نقش کنی، ماه عذاری صنما.
مولوی
لغت نامه دهخدا
لاله رخ لاله رخ: طرف چمن و هوای بستان بی لاله عذار خوش نباشد، (حافظ. 11)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه کار سادگان و ساده رویان دارد بیریش امر، نوعی زرگری ساده و بی پیرایه
فرهنگ لغت هوشیار
ماه چهر: جسم مرا خاک کنی خاک مرا پاک کنی باز مرا نقش کنی ماه عذاری صنماخ (دیوان کبیر 33: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساده کار
تصویر ساده کار
بی ریش، امرد
فرهنگ فارسی معین